• وبلاگ : جوانه هاي اميد
  • يادداشت : دستان مهربان خدا
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حضرت باران 

    کارت پستال درخواستي طراحان

    ****************************************************************

    کارت پستال درخواستي طراحان

    وقتي چترت خداست، بگذار سرنوشت هرچه ميخواهد ببارد، لحظه هايت آرام!

    + حضرت باران 
    گفتم : خدايا دلگيرم ! گفت : حتي از من ؟ <\/h6>
    گفتم : خدايا دلم را ربودند ! گفت : پيش از من ؟<\/h6>
    گفتم : خدايا چقدر دوري ! گفت : تو يا من ؟ <\/h6>
    گفتم : خدايا تنهاترينم ! گفت : پس من ؟<\/h6>
    گفتم : خدايا کمک خواستم ! گفت : از غير من ؟<\/h6>
    گفتم : خدايا دوستت دارم ! گفت : بيش از من ... ؟<\/h6>
    + سلام 

    خدايا مرا ببخش

    اگر صدايت نمي زنم ، فراموشت نکرده ام

    خدايا مرا ببخش

    اگر چيزي از تو نمي خواهم ، همه چيز را از تو گرفته ام

    خدايا مرا ببخش

    اگر طنابم را گسسته ام ، پوسيده بود ، محکم ترش را مي خواهم

    خدايا مرا ببخش

    اگر آتش عشقت را با اشک هايم بيرون مي رانم ، دارم شعله ور مي شوم

    خدايا مرا ببخش

    اگر خودپرستم ، در وجودم تو را يافته ام

    خدايا مرا ببخش

    اگر به دنيا دل بسته ام ، در شوره زارش رد تو را مي جويم

    خدايا مرا ببخش

    اگر در عشقت کفر مي گويم ، قلبم گنجايش اين همه رحمت را ندارد

    خدايا مرا ببخش

    اگر چشمانم را بسته ام ، مي خواهم امشب خواب تو را ببينم... !

    مرا ببخش...

    + سلام 

    خدايا مرا ببخش اگر ماهي قلبم بر خلاف جريان رود توست مرا ببخش ، اگر شادابم و جسور اگر بي عقلم و عاشق خدايا مرا ببخش اگر بر خلاف طبيعت تو آفريده شده ام اگر ذره ذره ي وجودم را از عشق آفريده اند اگر عشقم گناهي نابخشودنيست و اگر گناهم را دوست مي دارم خدايا مرا ببخش مرا ببخش اگر هيچ گاه فراموشت نکرده ام مرا ببخش اگر شاخه هاي تاريک ، و علف هاي هرز را کنار زده ام و به روشنايي ، و به نور رسيده ام مرا ببخش اگر باران را با دست هاي پست خود آلوده ساخته ام مرا ببخش اگر بر زمينت پاي مي گذارم و اگر به شوق ديدن تو در آسمانت ، پرواز مي کنم مرا ببخش اگر با چشمان خود خورشيد را در انبانه ي سينه ام انباشته مي کنم مرا ببخش اگر مترسک باغچه ي قلبم ايمانم را پرواز داده است و اگر تو را در ميان خوشه هاي قلبم پنهان ساخته ام مرا ببخش اگر فراموش کرده ام نام تو را و اگر با طنين لب هاي او به نام هاي تو مي رسم خدايا مرا ببخش اگر اينگونه ام خدايا مرا ببخش
    + سلام 

    وقتي موسي اومد مناجات کرد گفت بارون نمياد ندا رسيد موسي يه نفر بين شما خيلي سياه و آلوده است بگو پاشه بره من رحمتم و نازل کنم... موسي اومد گفت خداي من ميگه به خاطر يه نفر رحمت من نازل نمي شه، پاشه بره... تا اين حرف و گفت گنه کاره سرش و آورد پايين، دلش لرزيد، گفت خدا... يه عمر آبرو داري کردي حالا مي خواي من و رسوا کني؟! گفت خدايا همين يه دفعه ارو هم آبرو داري کن! تا اين حرف و زد بارون شروع کرد به باريدن... مردم تعجب کردن! گفتن موسي کسي بلند نشد بره! ندا رسيد موسي ما با بنده امون آشتي کرديم! يه لحظه! سوال کرد موسي: خدايا ميشه به من بگي اين بنده کي بود؟! ندا رسيد موسي وقتي گنه کار بود آبروش و نبردم، حالا که با ما رفيق شده آبروش و ببرم؟!

    خدايا

    پس تو اينقدر مهربوني که با يه لحظه پشيموني يه بنده گنه کارت باهاش رفيق ميشي! من الان پشيمون از همه گذشته ام...!

    + سلام 

    در بيکرانه ي زندگي 2 چيز است که افسونم مي کند
    آبي آسمان که ميبينم و مي دانم که نيست
    و خدايي که نميبينم و ميدانم که هست.


    دکتر شريعتي