وبلاگ :
جوانه هاي اميد
يادداشت :
قدر مطلق
نظرات :
1
خصوصي ،
5
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
سهيلا
گاهي جمع کردنش سخته و روزي صد بار ميگي کاش بردارمش و باز با خودت ميگي نه!
و گاهي چقدرخوبه وقتي که تو خيابون راه ميري يا وقتي تو اتوبوس نشستي، مردا بهت زل ميزنن و خيره شدن ، اون موقع
معذب
ميشي و نميتوني از نگاه حريصشون خلاص شي و اخم هم فايده نداره، يهو يادت ميوفته چادر سرته
و چادر رو ميکشي تا همه جات محفوظ باشه از نگاه اين ادم هاي مريض!!چقدر لذت بخشه اون لحظه!
يه ارامش يهو تموم بدنتو ميگيره و يه نفس عميق از ته دل..
گاهي هم يادت ميندازه که گناه نکني..يا حداقل يادت باشه کم گناه کني و کم کم ديگه گناه نکني!
ما همه گناه ميکنيم ..چه کوچيک چه بزرگ..اما اميدوارم از اين به بعد بهتر بشيم..بهتر بشم!!!