وبلاگ :
جوانه هاي اميد
يادداشت :
خاطرات اردو جهادي5- قسمت دوم
نظرات :
0
خصوصي ،
9
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
معاون وزير جنگ
اولش که از دعاي توسل و مراسم شباي سه شنبه ومسجد طه گفتيد دلم خيلي گرفت ياد اون روزا افتادم ياد روزايي که بچه هاي هيئت خالصانه و بي ريا از جون مايه ميذاشتن تا يه شب شهداي خوبي داشته باشن. از خادم مسجد گرفته تا مسول هيئت ومداح و...
ياد ايام فاطميه .که بنظرم بهترين مکان وبهترين برنامه دانشگاه مسجد طه وهيئتش بود
يادش بخير عجب روزايي بود.
الان واقعا براي اون روزا حسرت ميخورم حسرت يه دعاي توسل که تو مسجد خودمون ،مسجد طه برگزار ميشد
حداقل تو اين مراسم اردو هم توفيق نداشتم شرکت کنم...ولي با توجه به خاطراتتون معلومه خيلي خوب بوده دعاي همراه باطنز سمت آقايون ولي...يه اتفاق ناگوار سمت خانوما...که هنوزم که هنوزه يادم مي افته ناراحت ميشم ياد بيمارستان بردن وپانسمان کردن دست وزير جنگ که مي افتم دلم ريش مي شه