شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام‌هاي ارسالي

چراغ جادو
+ [وبلاگ] يك لحظه
من هر سال شنيدن اين پيام كه بخشي از آن از تلويزيون پخش مي شود را غنيمت مي شمرم و از آن لذت مي برم. كاش همه دست اندركاران مملكتي ما اينطور مي انديشيدند و آنقدر حداقل كاري كه مي كردند تحريم شركتهايي بود كه به اسرائيل كمك مالي مي كنند و كالاهاي آنها مثل كالاهاي ايراني در سراسر كشور دست به دست مي چرخد. مبارزه با اسرائيل بيشتر هم و غم مردم ما شده است و جز چهار شعار ديپماتيك هيچ واكنشي در سران ما ندارد.
البته خط مشي رهبر ما جدا از بقيه است.
+ ديدار دانشجويان
+ تقوا است که انسان را به اخلاص مي رساند و با اخلاص درهاي حکمت نيز بر قلب گشوده مي شود... شهيد سيد مرتضى اوينى
+ جهنمي شدن! خدايا فکري شده ام بدجور! ديروز در جواب استاد که پرسيد استعداد شما چيست? گفتم جهنمي شدن! همه خنديدن ولي من راست مي گفتم!
استعداد بهشتي شدن هم هست ... از آن هم استفاده فرماييد
+ به گزارش خبرنگار اجتماعي «خبرگزاري دانشجو»، سه ماه قبل در منطقه تجريش تهران به چادر و مقدسات بانوي جوان محجبه با پوشش چادر توهين شد و در پي آن، شخص توهين کننده اقدام به ضرب و شتم اين زن جوان کرد. پس از بررسي و ارجاع پرونده به دادگاه، مشخص شد که که فرد ضارب تبعه ايران نيست و اصالتاً اهل کشور ارمنستان است.
اکنون پس از سه ماه از وقوع ماجرا، قاضي به بهانه حفظ شأن اجتماعي کشور از متهم ارمني عذرخواهي کرد و طبق گفته آمر به معروف از وي خواست تا رضايت بدهد و بانوي محجبه را تهديد کرد که اگر اين کار را نکند، حکم درگيري اعلام خواهد کرد که در اين صورت هر دو طرف مقصرند!
بانوي محجبه که مورد ضرب و شتم قرار گرفته در اين باره مي گويد: قاضي به من گفت اين فرد خارجي است و مي تواند در خيابان هر طور که بخواهد بگردد و مسأله حجاب يک مسأله شخصي است! چندي پيش محسني اژه اي، سخنگوي قوه قضائيه وعده رسيدگي به پرونده اين بانوي محجبه را داده بود. به نظر مي رسد اگر دستگاه قضا برخوردهاي اين چنيني اش در اين گونه پرونده ها را ادامه دهد،
تا چند وقت ديگر در جامعه اثري از آثار امر به معروف و نهي از منکر باقي نماند.
+ قاضي پرونده ضرب و شتم آمر به معروف، از ضارب بانوي محجبه عذرخواهي کرد.
+ روز معلم مبارک باد
+ دوري ات ساخته زير و زبرم زان غروبي که برفتي ز برم آمدم تا به سر کوچه ي تو بر حذر داشت رقيب، از «گذرم» مهترانند همه بر در تو در سر کوي تو من کاه پرم صف عشاق حصاري به درت من به پشت سر ديوار و درم تيغ و تيرآيد اگر از لب بام سينه اي چون سپرو بي سپرم گفت ديوار تو سر مي شکند چه شود گر شکند فرق سرم من که عمرم همه در پاي تو رفت زخم سر هيچ بود در نظرم
*** چشم من ماند به دنبال قدت زان غروبي که تو رفتي پسرم! دلم از تنگي زندان نگرفت ولي ازتنگه ي زنجان پکرم
+ چه کس گفتت که ما را خون جگر کن؟ بکوچ از کوچه مان، از ما حذر کن ؟ چه کس گفتت دگر «خسته نباشي»! چه کس گفتت که ما را بي پسر کن؟ چه کس گفتت رها کن عاشقان را هواخواهان خود را در بدر کن؟ تو از روز نخستين خسته بودي از اين پس خستگي را خسته تر کن از الطاف ازل خاطر مرنجان ز شاگردي دل، دل شاد تر کن مرا گردي بدان در پشت پايت بيا برگرد و گًردت را نظر کن
بابا ايول به هرچي زنجانيه...دمتون گرم....
اين شعر از استادم آقاي دکتر زين العابدين صفوي هست..
بله متوجه شدم ولي از تلاشهاي شما خوشحالم اميدوارم در زمينه فرهنگ هم كار كنيد.
+ مادر
+ مادرم هستي من ز هستي توست تا هستم و هستي دارمت دوست...
ساعت ویکتوریا
محسن ع پ زنجان
رتبه 0
0 برگزیده
181 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top