• وبلاگ : جوانه هاي اميد
  • يادداشت : باران
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ........ 

    تلخ است ولي وقتي آن را به تنهايي مي کشيم

    تا دوست را به ياري نخوانيم،

    براي او کاري مي کنيم و اين خود دل را شکيبا مي کند

    طعم توفيق را مي چشاند

    و چه تلخ است را “” بردن

    و چه زشت است زيبايي ها را تنها ديدن

    و چه بدبختي آزاردهنده اي ست “تنها” خوشبخت بودن

    در تنها بودن سخت تر از کوير است

    در بهار هر نسيمي که خود را بر چهره ات مي زند

    ياد “تنهايي” را در سرت زنده ميکند

    “تنها” خوشبخت بودن اي رنج آور و نيمه تمام است

    ” تنها” بودن ، بودني به نيمه است

    و من براي نخستين بار در هستي ام رنج “تنهايي” را کردم

    دکتر علي

    + 0000 

    “… علي‌ گفته‌ است‌ که‌: “گروهي‌ بهشت‌ مي‌جويند، اينان‌ سود‌جويان‌اند و طماع‌، گروهي‌ از دوزخ‌ بيم‌ دارند و اينان‌ عاجزند و ترسو، و گروهي‌ بي‌طمع‌ بهشت‌ و بي‌بيم‌ دوزخ‌اش‌ مي‌خواهند عشق‌ بورزند، و اينان‌ آزادگان‌اند و آزاد”. عشق‌ چرا؟ عشق‌ تنها کار بي‌چراي‌ عالم‌ است‌، چه‌، آفرينش‌ بدان‌ پايان‌ مي‌گيرد، نقش‌ مقصود در کارگاه‌ هستي‌ اوست‌. او يک‌ فعل‌ بي‌براي‌ است‌. غايت‌ همه‌ غايات‌ عالم‌ “براي‌” نمي‌تواند داشت‌…”

    مجموعه آثار 33 / گفتگوهاي تنهائي / ص18