سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
جوانه های امید
اینجا قرار گاه است... قرارگاه فرهنگ و اندیشه قرارگاه رشد و پویایی قرارگاه افسران جنگ نرم قرارگاه بصیرت و بیداری...

ما براى پوشش زن از نظر اسلام فلسفه خاصى قائل هستیم که نظر عقلى آن راموجه مى‏سازد و از نظر تحلیل مى‏توان آن را مبناى حجاب در اسلام دانست. 

واژه‏«حجاب‏» 
پیش از اینکه استنباط خود را در این باره ذکر کنیم لازم است‏یک نکته رایادآورى کنیم.آن نکته این است که معناى لغوى‏«حجاب‏»که در عصر ما این کلمه‏براى پوشش زن معروف شده است چیست؟کلمه‏«حجاب‏»هم به معنى پوشیدن است‏و هم به معنى پرده و حاجب.بیشتر، استعمالش به معنى پرده است.این کلمه از آن‏جهت مفهوم پوشش مى‏دهد که پرده وسیله پوشش است،و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوششى حجاب نیست،آن پوشش‏«حجاب‏»نامیده مى‏شود که ازطریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد.در قرآن کریم در داستان سلیمان غروب‏خورشید را این طور توصیف مى‏کند: حتى توارت بالحجاب (1) یعنى تا آن وقتى که‏خورشید در پشت پرده مخفى شد.پرده حاجز میان قلب و شکم را«حجاب‏» مى‏نامند. 

در دستورى که امیر المؤمنین علیه السلام به مالک اشتر نوشته است مى‏فرماید: «فلا تطولن احتجابک عن رعیتک‏» (2) یعنى در میان مردم باش،کمتر خود را در اندرون‏خانه خود از مردم پنهان کن;حاجب و دربان تو را از مردم جدا نکند،بلکه خودت رادر معرض ملاقات و تماس مردم قرار بده تا ضعیفان و بیچارگان بتوانند نیازمندیها وشکایات خود را به گوش تو برسانند و تو نیز از جریان امور بى اطلاع نمانى. 

ابن خلدون در مقدمه خویش فصلى دارد تحت عنوان‏«فصل فی الحجاب کیف یقع فى‏الدول و انه یعظم عند الهرم‏».در این فصل بیان مى‏کند که حکومتها در بدو تشکیل میان‏خود و مردم حائل و فاصله‏اى قرار نمى‏دهند ولى تدریجا حائل و پرده میان حاکم ومردم ضخیم‏تر مى‏شود تا بالاخره عواقب ناگوارى به وجود مى‏آورد.ابن خلدون کلمه‏«حجاب‏»را به معنى پرده و حائل(نه پوشش)به کار برده است. 

استعمال کلمه‏«حجاب‏»در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتا جدید است.درقدیم و مخصوصا در اصطلاح فقها کلمه‏«ستر»که به معنى پوشش است‏به کار رفته‏است.فقها چه در کتاب الصلوة و چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شده‏اندکلمه‏«ستر»را به کار برده‏اند نه کلمه‏«حجاب‏»را. 

بهتر این بود که این کلمه عوض نمى‏شد و ما همیشه همان کلمه‏«پوشش‏»را به‏کار مى‏بردیم، زیرا چنانکه گفتیم معنى شایع لغت‏«حجاب‏»پرده است و اگر در موردپوشش به کار برده مى‏شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب‏شده که عده زیادى گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه‏محبوس باشد و بیرون نرود. 

وظیفه پوشش که اسلام براى زنان مقرر کرده است‏بدین معنى نیست که از خانه بیرون نروند.زندانى کردن و حبس زن در اسلام مطرح نیست.در برخى از کشورهاى‏قدیم مثل ایران قدیم و هند چنین چیزهایى وجود داشته است ولى در اسلام وجودندارد. 

پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود رابپوشاند و به جلوه‏گرى و خودنمایى نپردازد.آیات مربوطه همین معنى را ذکر مى‏کند وفتواى فقها هم مؤید همین مطلب است و ما حدود این پوشش را با استفاده از قرآن ومنابع سنت ذکر خواهیم کرد.در آیات مربوطه لغت‏«حجاب‏»به کار نرفته است.آیاتى‏که در این باره هست،چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب،حدودپوشش و تماسهاى زن و مرد را ذکر کرده است‏بدون آنکه کلمه‏«حجاب‏»را به کاربرده باشد.آیه‏اى که در آن کلمه‏«حجاب‏»به کار رفته است مربوط است‏به زنان‏پیغمبر اسلام  

 


مى‏دانیم که در قرآن کریم درباره زنان پیغمبر دستورهاى خاصى وارد شده است. اولین آیه خطاب به زنان پیغمبر با این جمله آغاز مى‏شود: یا نساء النبى لستن کاحد من‏النساء یعنى شما با سایر زنان فرق دارید.اسلام عنایت‏خاصى داشته است که زنان‏پیغمبر،چه در زمان حیات آن حضرت و چه بعد از وفات ایشان،در خانه‏هاى خودبمانند،و در این جهت‏بیشتر منظورهاى اجتماعى و سیاسى در کار بوده است.قرآن‏کریم صریحا به زنان پیغمبر مى‏گوید: و قرن فى بیوتکن یعنى در خانه‏هاى خودبمانید.اسلام مى‏خواسته است‏«امهات المؤمنین‏»که خواه ناخواه احترام زیادى در میان‏مسلمانان داشتند از احترام خود سوء استفاده نکنند و احیانا ابزار عناصر خودخواه وماجراجو در مسائل سیاسى و اجتماعى واقع نشوند.و چنانکه مى‏دانیم یکى از امهات‏المؤمنین(عایشه)که از این دستور تخلف کرد ماجراهاى سیاسى ناگوارى براى جهان‏اسلام به وجود آورد.خود او همیشه اظهار تاسف مى‏کرد و مى‏گفت دوست داشتم‏فرزندان زیادى از پیغمبر مى‏داشتم و مى‏مردند اما به چنین ماجرایى دست نمى‏زدم. 

سر اینکه زنان پیغمبر ممنوع شدند از اینکه بعد از آن حضرت با شخص دیگرى‏ازدواج کنند به نظر من همین است;یعنى شوهر بعدى از شهرت و احترام زنش‏سوء استفاده مى‏کرد و ماجراها مى‏آفرید.بنابر این اگر درباره زنان پیغمبر دستور اکیدترو شدیدترى وجود داشته باشد بدین جهت است. 

به هر حال آیه‏اى که در آن آیه کلمه‏«حجاب‏»به کار رفته آیه‏53 از سوره احزاب است که مى‏فرماید: و اذا سالتموهن متاعا فاسالوهن من وراء حجاب یعنى اگر از آنهامتاع و کالاى مورد نیازى مطالبه مى‏کنید از پشت پرده از آنها بخواهید.در اصطلاح‏تاریخ و حدیث اسلامى هر جا نام‏«آیه حجاب‏»آمده است مثلا گفته شده قبل از نزول‏آیه حجاب چنان بود و بعد از نزول آیه حجاب چنین شد،مقصود این آیه است که‏مربوط به زنان پیغمبر است (3) ،نه آیات سوره نور که مى‏فرماید: 

قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم-الى آخر-قل للمؤمنات یغضضن من‏ابصارهن . 

یا آیه سوره احزاب که مى‏فرماید: 

یدنین علیهن من جلابیبهن الى آخر. 

اما اینکه چطور در عصر اخیر به جاى اصطلاح رایج فقها یعنى ستر و پوشش‏کلمه حجاب و پرده و پردگى شایع شده است‏براى من مجهول است،و شاید از ناحیه‏اشتباه کردن حجاب اسلامى به حجابهایى که در سایر ملل مرسوم بوده است‏باشد.مادر این باره بعدا توضیح بیشترى خواهیم داد. 

سیماى حقیقى مساله حجاب 
حقیقت امر این است که در مساله پوشش-و به اصطلاح عصر اخیر حجاب‏سخن در این نیست که آیا زن خوب است پوشیده در اجتماع ظاهر شود یا عریان؟ روح سخن این است که آیا زن و تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد؟آیا مرد باید حق‏داشته باشد که از هر زنى در هر محفلى حداکثر تمتعات را به استثناى زنا ببرد یا نه؟ 

اسلام که به روح مسائل مى‏نگرد جواب مى‏دهد:خیر،مردان فقط در محیطخانوادگى و در کادر قانون ازدواج و همراه با یک سلسله تعهدات سنگین مى‏توانند اززنان به عنوان همسران قانونى کامجویى کنند،اما در محیط اجتماع استفاده از زنان بیگانه ممنوع است.و زنان نیز از اینکه مردان را در خارج از کانون خانوادگى کامیاب‏سازند به هر صورت و به هر شکل ممنوع مى‏باشند. 

درست است که صورت ظاهر مساله این است که زن چه بکند؟پوشیده بیرون‏بیاید یا عریان؟ یعنى آن کس که مساله به نام او عنوان مى‏شود زن است و احیانا مساله‏با لحن دلسوزانه‏اى طرح مى‏شود که آیا بهتر است زن آزاد باشد یا محکوم و اسیر و درحجاب؟اما روح مساله و باطن مطلب چیز دیگر است و آن اینکه آیا مرد باید دربهره‏کشى جنسى از زن،جز از جهت زنا، آزادى مطلق داشته باشد یا نه؟یعنى آن که دراین مساله ذى نفع است مرد است نه زن،و لااقل مرد از زن در این مساله ذى‏نفع‏تراست.به قول ویل دورانت: 

«دامنهاى کوتاه براى همه جهانیان بجز خیاطان نعمتى است.» 

پس روح مساله،محدودیت کامیابیها به محیط خانوادگى و همسران مشروع،یاآزاد بودن کامیابیها و کشیده شدن آنها به محیط اجتماع است.اسلام طرفدار فرضیه‏اول است. 

از نظر اسلام محدودیت کامیابیهاى جنسى به محیط خانوادگى و همسران‏مشروع،از جنبه روانى به بهداشت روانى اجتماع کمک مى‏کند،و از جنبه خانوادگى‏سبب تحکیم روابط افراد خانواده و برقرارى صمیمیت کامل بین زوجین مى‏گردد،و ازجنبه اجتماعى موجب حفظ و استیفاى نیروى کار و فعالیت اجتماع مى‏گردد،و از نظروضع زن در برابر مرد،سبب مى‏گردد که ارزش زن در برابر مرد بالا رود. 

فلسفه پوشش اسلامى به نظر ما چند چیز است.بعضى از آنها جنبه روانى دارد وبعضى جنبه خانه و خانوادگى،و بعضى دیگر جنبه اجتماعى،و بعضى مربوط است‏به‏بالا بردن احترام زن و جلوگیرى از ابتذال او. 

حجاب در اسلام از یک مساله کلى‏تر و اساسى‏ترى ریشه مى‏گیرد و آن این است‏که اسلام مى‏خواهد انواع التذاذهاى جنسى،چه بصرى و لمسى و چه نوع دیگر،به‏محیط خانوادگى و در کادر ازدواج قانونى اختصاص یابد،اجتماع منحصرا براى کارو فعالیت‏باشد.بر خلاف سیستم غربى عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذتجوییهاى‏جنسى به هم مى‏آمیزد اسلام مى‏خواهد این دو محیط را کاملا از یکدیگر تفکیک کند




موضوع مطلب :


جمعه 90 دی 16 :: 8:30 عصر ::  نویسنده : محسن

درباره وبلاگ

کارشناس اتاق عمل دانشگاه علوم پزشکی زنجان
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 36
بازدید دیروز: 46
کل بازدیدها: 384862