جوانه های امید
اینجا قرار گاه است...
قرارگاه فرهنگ و اندیشه
قرارگاه رشد و پویایی
قرارگاه افسران جنگ نرم
قرارگاه بصیرت و بیداری...
به نام یزدان پاک آقا تقصیر شما نیست که تصویر شما نیست /من آیینه ای پر شده از گردوغبارم / اللهم عجل لولیک الفرج
سلام...سلام....سلام.... سلامی به زیبایی عشق ........... خاطره ای دارم از خودم.خاطره ای جهادی............ سرنوشت من از این جا شروع شدکه وارد دانشگاه شدم وبه قول بچه های ترم بالا دانشگاه بوق... ترم یک را گذراندم وخدارا شکر از بوقی در اومدم و وارد ترم دو شدم. آخرهای ترم دو بود که در برد دانشگاه اطلاعیه ثبت نام اردو جهادی را دیدم ولی به آن توجه نکردم ورفتم سر کلاس. ترم دو هم تمام شد وترم تابستان را در دانشگاه گرفتم باز هم در حال رفتن به کلاس اون اطلاعیه جهادی را دیدم ولی این بار تصمیم گرفتم ثبت نام کنم. کلاسم که تمام شد رفتم به دفتر بسیج . همین که وارد اتاق شدم گفت اسمت را بگو ....گفتم چه؟بازم گفت اسمت را بگو گفتم چه؟ بلند شد و گفت مگه برا اردو نیومدی؟ گفتم چرا....گفت اسمت رو بگو دیگه .....این طوری شد که ما ثبت نام کردیم. و در تاریخ 17/6/93 ازدانشگاه برای اردوی جهادی حرکت کردیم فکر میکردم که این یه اردو دانشجویی ولی این اردو چیز دیگری بود . حرکت کردیم به طرف یه روستا محروم اطراف لارستان بزرگ .واقعا روستای محرومی بود واسم روستا برام جالب بود...روستای زیارت ...
سلام سلام سلام از اینکه خیلی وقته نبودم ناراحت بودم. احساس دلتنگی دور شدن از فضای دانشجویی داشت دوباره غالب می شد، اما خدارو شکر که غالب نشد!!! یه مدتی که فرصت کافی برای نوشتن ندارم و اصلا فرصت نمیکنم وبلاگ رو به روز کنم و ازین بابت از همگی عذر خواهی میکنم. از همه کسانی که پیام میزارن و تعریفمون میکنن و شرمندمون میکنن!!! و همچنین از همه کسانی که با انتقادهای سازندشون،کمکم کردن که بهتر بنویسم و خلاصه از همگی تشکر میکنم. اینم اسامی یه سری از دوستانی که این مدت زحمت خوندن دست نوشته های مارو به خودشون دادن که از همشون ممنونم. و البته امیدواریم که دست وزیر محترم جنگ، که متاسفانه دچار سوختگی شد خوب شده باشه،آرزوی سلامتی برای ایشون دارم. انصافا ایشون خیلی زحمت کشیدن و آرزوی موفقیت برای ایشون و همه بچه های اردو دارم... آقا یا خانم سید جهادگر emt بهار حسین عاشق خانم یا آقای ... منم موافقم!!! دانشجوی بسیجی عباسی موسوی بسیجی رهرو ولایت دانشجو تازه وارد وزیر جنگ دوست وزرای جنگ معاون وزیر جنگ
این قسمت از خاطرات، که خاطره 6 باشه مربوط به اتفاقی که تو یکی از اردوهای جهادی امسال افتاده و خوندنش به همه چی می ارزه. البته ما خودمون این خاطره رو از زبان شخص اول این ماجرا، تو اردوی خط امام که تهران برگزار شد شنیدیم.منم از ایشون خواستم که خاطرشون رو ارسال کنن که تو وبلاگ قرار بدم. عین دست نوشته ارسالی ایشون رو با عنوان خاطره جهادی 6 براتون ارسال کردم. امیدوارم خنده بر لبان همگی بنشینه. و البته خدارو شکر حسن ختام خاطرات اردو با یه خاطره خیلی خوب و مبارک تموم میشه... موضوع مطلب :
کسب مقام اول روابط عمومی توسط دانشگاه علوم پزشکی زنجان در بین واحدهای روابط عمومی کشور، در دهمین سمپوزیوم بین المللی روابط عمومی تهران - سالن همایشهای بین المللی برج میلاد 6 و 7 آبان ماه
موضوع مطلب : منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 59
بازدید دیروز: 17
کل بازدیدها: 390452
|
||