سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
جوانه های امید
اینجا قرار گاه است... قرارگاه فرهنگ و اندیشه قرارگاه رشد و پویایی قرارگاه افسران جنگ نرم قرارگاه بصیرت و بیداری...

زمان شاه بود

داشتیم با هم تو خیابون قدم می زدیم

یه خانم بی حجاب داشت جلومون راه می رفت

فاطمه رفت جلو و بدون مقدمه ازش پرسید: ببخشید خانم! اسم شما چیه؟

خانم با تعجب گفت: زهرا ، چطور مگه؟

فاطمه خندید و گفت: هر دومون هم اسم حضرت زهرائیم

بعد پرسید: می دونی چرا روی ماشین ها چادر می کشن؟

خانم که هاج و واج مونده بود ، گفت: لابد چون صاحباشون می خوان سرما و گرما و گرد و غبار و اینجور چیزا به ماشینشون آسیب نزنه

فاطمه گفت: آفرین! من و تو هم بنده های خدا هستیم ، و خدا به خاطر علاقه ش به ما ، یه پوششی بهمون داده تا با اون از نگاه های نکبت بار بعضیا حفظ بشیم و آسیبی نبینیم

 

... بعدها که دوباره اون خانم رو دیدم ، محجبه شده بود

 

 

خاطره ای از شهیده فاطمه جعفریان

منبع: کتاب کفش های به جا مانده در ساحل ، صفحه 17

 




موضوع مطلب :


سه شنبه 91 خرداد 9 :: 4:34 عصر ::  نویسنده : محسن

درباره وبلاگ

کارشناس اتاق عمل دانشگاه علوم پزشکی زنجان
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 29
کل بازدیدها: 391230