سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
جوانه های امید
اینجا قرار گاه است... قرارگاه فرهنگ و اندیشه قرارگاه رشد و پویایی قرارگاه افسران جنگ نرم قرارگاه بصیرت و بیداری...

 

روزی روزگاری اهالی یه دهکده  تصمیم گرفتند تا برای نزول باران دعا کنند، در روز موعود همه مردم برای مراسم دعا 

 

در محلی جمع شدند و تنها یک پسر بچه با خودش چتر آورده بود ! و این یعنی ایمان.

 

 




موضوع مطلب :


شنبه 90 مهر 30 :: 3:59 عصر ::  نویسنده : محسن




با حجاب شدم ، چون حجاب زیباست

آمارها حکایت از آن دارد که رشد گرایش به اسلام در میان زنان غربی دو برابر مردان است و لیلا حسین، نام یکی از زنان تازه مسلمان شده است که به خاطر شیفتگی به زیبایی حجاب مسلمان می شود.
«لیلا حسین» نام زنی است که به خاطر شیفتگی به زیبایی های حجاب، از دین یهودی به دین اسلام مشرف شده و حجاب کامل را برگزیده است.
مصاحبه زیر، خلاصه ای از گفتگوی لیلا حسین با "شبکه اهل‌البیت تی‌وی" :
آمارها حکایت از آن دارد که رشد گرایش به اسلام در میان زنان غربی دو برابر مردان است و لیلا حسین، نام یکی از زنان تازه مسلمان شده است که به خاطر شیفتگی به زیبایی حجاب مسلمان می شود.
«لیلا حسین» نام زنی است که به خاطر شیفتگی به زیبایی های حجاب، از دین یهودی به دین اسلام مشرف شده و حجاب کامل را برگزیده است.
مصاحبه زیر، خلاصه ای از گفتگوی لیلا حسین با "شبکه اهل‌البیت تی‌وی" :



ــ قبل از اینکه به اسلام روی بیاوری، چه نگرشی نسبت به زنان مسلمان داشتی؟

لیلا حسین: اگه صادقانه بخوام بگم، هرچند ما با نوعی تنفر نسبت به مسلمانان بزرگ شده بودیم، اما همیشه شیفته زنان محجبه بودم و آنها را خیلی پاک و باوقار می‌دیدم. از نظر من آنها زیبایی خاص خودشان را داشتند.

من 6 سال قبل به اسلام گرویدم. من در یک جامعه یهودی‌نشین زندگی می‌کردم و خیلی سخت نبود که به حجاب کاملا اسلامی روی بیاورم. اما اشخاص برداشت‌های کاملا متفاوتی نسبت به ایمان دارند. آنها به زنان یهودی بیشتر از زنان مسلمان احترام می‌گذارند.

پس از اینکه به اسلام گرایش پیدا کردی و نوع پوشش اسلامی را پذیرفتی، اولین چیزی که برایت الهام‌بخش بود چه بود؟


لیلا حسین: نخستین چیز که الهام‌بخش من بود قرآن بود، کلیه شواهدی را که من پیدا کردم نشان‌دهنده این بود که این، یک دین حقیقی است، چرا که تمامی انبیا و نیز امامت را قبول دارد که از نظر من بسیار مسئله منطقی‌ای بود.

کم کم این دانش و شناخت را پیدا کردم که اسلام تنها بعد بیرونی ندارد بلکه دارای بعد درونی نیز هست و باید از درون هم به حفظ و نگهداری آن پرداخت.

خانواده من فکر می‌کردند که من خودم را دارم محروم می‌کنم، چون من در فرانسه زندگی می‌کردم و در آنجا حجاب کاملا ممنوع است. با پوشیدن روسری، شما نمی‌توانید به مدرسه و محل کار بروید و از بسیاری از زندگی‌های اجتماعی محروم می‌شوید.

برای خانواده من بسیار سخت بود که ببینند من تنها به خاطر پوشدن لباس زندگی‌ام را به لحاظ اجتماعی به خطر می‌اندازم. از نظر آنها لازم نبود که من مسلمان باشم و لازم نبود که با پوشیدن روسری مسلمانی خودم را نشان بدهم و کافی بود که تنها قلبا به آن ایمان داشته باشم.

اما برای من این مسئله مهم بود چرا که در قرآن و بسیاری از سنت‌های پیامبر به اهمیت حجاب و شناخته‌شدن به عنوان مسلمان برای کسب احترام اشاره شده است. و من حاضر نبودم که آن را کنار بگذارم چرا که برای من چیزی بیشتر از پوشیدن لباس است.


... خانم‏های باحجابی که آنها ار می‏شناسم بسیار خوشحال هستند؛ چرا که این برای آنها یک افتخار است که خودشان را از نگاه دیگران پوشیده نگه می‌دارند. اگر ایمان شما ضعیف باشد شما این نکته را متوجه نخواهید شد و برای شما مهم نخواهد بود و فقط می‌خواهید که با دیگران اختلاط داشته باشید و می‌خواهید آنطوری زندگی کنید که آنها می‌گویند.

مجددا می‌گویم که لازم است به اصول خود بازگردید و دریابید که چرا مسلمان هستید. چرا که اسلام دینی است که شما باید خود را تطبیق دهید و دینی نیست که توسط والدین به ارث برسد. و از این طریق باید به زیبایی اسلام و نیز زیبایی حجاب برای زنان و فایده آن برای آنها پی ببرید.
 
 
 
منبع :آیه های انتظار

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 90 مهر 27 :: 2:31 عصر ::  نویسنده : محسن



بنام تو ای شکیب دل ناشکیبم



شبانگاهان، تا حریم فلک، چون زبانه کشد، سوز و آوازم
شرر ریزد بی‌امان به دلِ ساکنان فلک، نغمه سازم

دلِ شیدا، حلقه را شکند، تا برآید و راه سفر گیرد
مگر یک دم گرم و شعله فشان، تا به بام جهان، بال و پر گیرد

خوشا ای دل بال و پر زدنت، شعله‌ور شدنت، در شبانگاهی
به بزم غم، دیدگان تری، جان پرشرری، شعله ی آهی

بیا ساقی تا به دست طلب، گیرم از کف تو، جام پی در پی
به داد دل، ای قرار دلم، نوبهار دلم، می‌رسی پس کی؟

چو آن ابر نوبهارم من
به دل شور گریه دارم من
می‌توانم آیا نبارم من؟

نه تنها از من قرار دل، می‌رباید این شور شیدایی
جهانی را دیده‌ام یکسر، غرق دریای ناشکیبایی

بیا در جان مشتاقان، گل‌افشان کن، گل‌افشان کن
به روی خود، شب ما را، چراغان کن، چراغان کن

چو آن ابر نو بهارم من
به دل شور گریه دارم من
می‌توانم آیا نبارم من؟

به نقل از :سایت آیه های انتظار




موضوع مطلب :


چهارشنبه 90 مهر 27 :: 2:29 عصر ::  نویسنده : محسن

 

من ماه را دوست می دارم ....
شغل من این است که ساعتی پس از غروب ،

غروب سرخ ، غروب پرغم ،
یک غروب دیگر بی تو ،
بنشینم و آسمان را بنگرم ،
بنشینم و ماه را نظاره کنم .....
و من ماه را دوست می دارم ، نه به خاطر آن که زیباست
- که زیبایی او بسی کوچک است در برابر زیبایی تو -
بلکه او را دوست دارم ، از آنرو که در بسیاری از شبها تو را دیده است ...
تو را دیده است و البته خجل شده است ، که در برابر نور عظمت تو ،

چه ناچیز می درخشد
و چه کوچک !
و چه بی نور !
و یقین می دانم که تو نیز ماه را دیده ای .
نیک باور دارم که تصویر ماه ، در چشم های زیبای تو نیز درخشیده است
و برای همین است که دوست دارم تمامی شبها ، خیره خیره ،
ماه را بنگرم تا تصویری که در چشم تو درخشیده است ، در چشم من
یعنی دیدگان مرد عاشق آشفته نیز بدرخشد !
بگذار واسطه ی بین من و تو ، همین ماه باشد تا من دل خوش کنم
به این که شاید
زمانی که به ماه می نگرم ، تو نیز در همان لحظه او را در حال نگریستن باشی
و آن وقت ، ما ، من و مولا ، هر دو در یک لحظه ، به یک چیز نگریسته ایم
و هردو در یک لحظه به ماه اندیشیده ایم ....
آه ! چه لذتی دارد این احساس نزدیک بودن به تو !
چه شوری دارد این حس ِ هم احساس شدن با تو !
بگذار واسطه بین من و تو همین ماه باشد
و بگذار تا من ، به این واسطه ی بین ما بگویم که چقدر در آرزوی توام!
که چقدر محتاج توام !
که چقدر فدایی تو ام !
که چقدر بی تو هیچ ام !
و چقدر بدون تو پوچ !
و چقدر .... !
آقای من !
بگو که آیا به دیدار عاشق دل سوخته ی خویش نمی آیی؟
و بگو که آیا می شود عاشقانه کسی را دوست داشت و در این آرزو نبود که
تصویری از او داشت؟
و بگو که من ، این شیدای دیوانه ی سرگشته ی تو ، چه کنم با این غم عظیم
که هیچ تصویری از تو ندارم ؟
پس بگذار که تنها یک نظر ، حقیقت ماه را نظاره کنم .
همان یک نظر مرا بس است .
من همان یک نگاه را ، هر روز هزار بار ، در ذهن خویش مرور خواهم کرد .
پس تنها یک نظر !
تنها یک نگاه !
برای یک لحظه !
برای قسمتی از لحظه ای !
....
آه ! چه کنم با دلی که تو را می خواهد ؟!
چه کنم با قلبی که همه آتش است از دوری تو ؟!
چه کنم با چشمی که تشنه ی باران اشک است از جدایی تو؟!
چگونه خاموش باشم؟!
چگونه آرام گیرم؟!
چگونه آرامش یابم؟!
تو را به مهر !
تو را به دوستی !
تو را به خدا!

فقط یک نظر ....
تنها یک نگاه!




موضوع مطلب : درد دل


چهارشنبه 90 مهر 27 :: 2:10 عصر ::  نویسنده : محسن

آیه 7 سوره آل عمران

قرآن می فرماید:بعضی ار آیاتی که من دارم به گونه ای هستند که در بیان مفاد خیلی صریح و آشکار هستند اما بعضی به گونه ای هستند که معنا دارند ولی برای تفسیر باید در مقایسه با سایر آیات تفسیر گردند.

این بینگر آیات محکم و متشابه در قرآن کریم می باشد.

آیات محکم:دارای یک معنی می باشد

آیات متشابه :دارای چندین معنی می باشد

تفسیر صحیح نیازمند روش دقیق می باشد.که این روش دقیق از خود پیامبر می باشد.

منه آیات محکمات هن ام الکتاب

یکی از روشهای تفسیر قرآن روش آیه به آیه است.

مثال از آیات متشابه :

ان القرآن بطنا و للقرآن سبعین بطنا

  الرحمن علی العرش الستوی

رحمت برای عام است ولی رحمان اسم خاص خداوند است.

معنای ظاهری آیه:خداوند پس از خلق جهان بر عریکه قدرت خود ایستاد.

این دیدگاه ظاهریون و سطحی نگر از قرآن است و مغیر با آیه الم یعلم بان الله یری *الله نورالسماوات والارض *و کان الله به کل شیئ محیط.در حقیقت بیانگر استیلای خداوند بر عالم است و با استفاده از آرایه ها و استعاره ها این گونه بیان شده ااست.

هرکسی که بنواند این رابط ه را کشف کند این آیات متشابه هستند و برای دیگرا ن  محکم.

در بحث تفسیر از کلیه  قواعد ادبیا ت عرب استفاده می شود.و از روش ارجاع آیات متشابه به محکم استفاده می شود.

ویژگی قرآن:اگر کسی بخواهد که سالم بماند باید آیات محکم و متشابه را بفهمد.

منفقین افراد باهوش ولی ضعیف هستند.

تاویل:یعنی ارجاع و از ریشه اول است.

افراد بیمار دل آیه را به مقاصدی که دارند ارجاع میدهند.

دلایل وجود آیات محکم و متشابه:

آیات متشابه یکی از دلایل وجود امام معصوم است،امامی که فهمی مثل فهم پیغمبر داشته باشد.

از دلایلی که امام باید معصوم باشد همین است که دین تعطیلی بردار نیست.مردم نیاز به دین دارند.فهم نسل بعد از قبل بیشتر است . نیازهای آنها بیشتر است.

دلایل:

1-    ضرورت مراجعه به مرجع دینی(ولی اله) امام باید معصوم باشد تا فهم او از دین موجب اتمام حجت باشد.

2-    ایجاد ظرفیت برای معانی نامحدود:به هر اندازه که عقل بشر ظرفیت داشته باشد قرآن پاسخگو است.ارجاع متشابهات به محکمات راه حلی برای پاسگویی به سوالات است.




موضوع مطلب :


سه شنبه 90 مهر 26 :: 8:0 عصر ::  نویسنده : محسن

هو الذی انزل علیک الکتاب ):(و او کسی است که کتاب را برتو نازل کرد)در این آیه برای فرستادن کتاب از لفظ (انزال )استفاده شده است ،علت این تعبیر این بوده که مقصود بیان پاره ای از اوصاف و خواص مجموع کتاب نازل شده است ، نه اوصاف اجزای آن ،(منه ایات محکمات هن ام الکتاب واخرمتشابهات ):(بعضی از آیات آن ،آیات محکم است که اصل کتابند و بعضی دیگرآیات متشابهند)، (ایات محکمات )آیاتی هستند که عاری از خلل و فساد هستند ونفوذ ناپذیر و تردید ناپذیر می باشند و منعی در آنها وجود دارد که توأم با اصلاح است ، البته همه آیات قرآن متقن و محکم هستند، اما این آ یات از اتقان بیشتربرخوردارند، (کتاب احکمت ایاته ثم فصلت ): (قرآن کتابی است که آیات آن محکم بوده و سپس بخش بخش شده است )(1)، وکلمه (ام )به معنای اصل و مرجع است و زیرا این آیات مرجع برای آیات متشابه می باشد و این آیات محکمه دربین خود هیچ اختلافی ندارند، بطوری که گویا همه یکسان و بهم پیوسته هستندو اما(متشابهات )تشابه یعنی توافق چند چیز مختلف و اتحاد آنها درپاره ای ازاوصاف و کیفیات ، پس آیات متشابه مقصود و مرادشان متعین و مشخص نیست تا شنونده به محض شنیدن آن ، آنها را بفهمد، بلکه بین یک معنا و معانی دیگرمردد می باشد، تازمانی که به محکمات کتاب رجوع کند معنای واقعی را درک کند، بنابراین تمام آیات قرآن به مدلول خویش گویا هستند، خواه آن مدلول برای شخص بررسی کننده و دانا آشکار باشد یابه جهت کوتاهی فهم او یا عدم درایتش نسبت به ناسخ و منسوخ از او مخفی بماند و آن را درک نکند، بنابراینکه آیات متشابه گنجهای مخفی واعجاز قرآن هستند که به مرور زمان کشف می شوند تا حجت در هر زمان و مکان بر مردم اقامه گردد و به هر حال آیات راجع به عقاید و عبادات و معاملات همه محکم هستند و ظاهرشان کاملاوقاطعانه بر مدلولشان دلالت می کند و مقصودشان آشکار است ، اما امورغیبی ، آیات متشابه هستند و باید به آنها تصدیق نمائیم ،اگر چه ماهیت و کیفیت آنها را درک نکنیم ، (فاما الذین فی قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه منه ):(اما آن کسانی که در دلهایشان انحراف است ، تنها آیات متشابه را پیروی می کنند) کلمه (زیغ )یعنی انحراف از راست بودن و لازمه اش اضطراب قلبی و پریشانی خاطراست (ابتغاء الفتنه وابتغاء تأویله ):(تا به این وسیله فتنه برپا کنند و آیات آن را به دلخواه خود تعبیر نمایند)کسانی که قلبشان منحرف است آیات متشابه را پیروی می کنند،آنهم نه از جهت عقیده و ایمان ،بلکه صرف عمل بدون ایمان ،پس آنهااصول آشکاری را که نظام الهی برآن استوار است ترک می کنند ومرادشان هم گمراه کردن مردم است و اینکه قرآن را تأویل نمایند،یعنی فلسفه احکام حلال وحرام را ازآنها بیرون بکشند و خود را از پیروی محکمات بی نیاز نمایند و درآخر دین خدا را از اصل متروک کنند،(وما یعلم تاویله الا الله ):(و تأویل آن رانمی داند جز خدا)حصر علم به تأویل نزد خداست و فقط خدا علم به تأویل کتاب خود دارد و جمله (راسخون فی العلم )عطف به آن نیست (2)،(والراسخون فی العلم یقولون امنا به کل من عند ربنا):(و راسخین در علم می گویند به همه قرآن ایمان داریم و همه اش از ناحیه پروردگار ما است )منظور راسخین در علم کسانی هستند که علم در آنها ثبوت و استحکام یافته و علمشان ثابت و راسخ است و افضل چنین افرادی حضرت رسول اکرم (ص )است ،این جمله عطف به (فاماالذین فی قلوبهم زیغ )است و معنا چنین می شود که مردم نسبت به کتاب خدا دوگروه هستند ،گروهی که بیمار دلند و آیات متشابه را دنبال می کنند و گروه دوم که علمشان ثابت است و به همه قرآن چه محکم و چه متشابه ایمان دارند و این دوگروه شدن و اختلاف ناشی از اختلاف دلهای آ نان است و راسخین در علم که دلهای ثابت و استوار دارند ،چنین استدلال می کنند (ومایذکر الا اولواالالباب ):(وبه جز خردمندان از آن آیات پند نمی گیرند)(تذکر)یعنی انتقال به دلیل چیزی ، تا هر جا آن دلیل را ببینند آن چیز را نتیجه بگیرند و جمله (کل من عندربنا)استدلالی است از ناحیه افراد خردمند و راسخ در علم و انتقالی است به آن چیزی که عملشان برآن دلالت می کند(لب )به معنای عقل صاف و خالی از شائبه و خالص است ، پس اهل تذکر و ایمان و توبه و پیروان برترین قول ،همان صاحبان عقلهای خالص و پاک هستند، چون آنها بوسیله دلیل به معارف حقه رسیده اند.




موضوع مطلب :


دوشنبه 90 مهر 18 :: 8:0 عصر ::  نویسنده : محسن

 

تو همه خوبا سری مفقود الاثری
منم و بی پدری بابا جون
ای پیش پرواز کبوترهای زخمی
بابای مفقود الاثر بابای زخمی
تا یاد دارم برگی از تاریخ بودی
یک قاب چوبی روی دست میخ بودی
بابا توی کتابم هر چه بابا آب می داد
مادر نشانم عکس توی قاب می داد
بابا?...این جا کنار قاب عکست جان سپردم
از بس که از این هفته ها سرکوفت خوردم
تو همه خوبا تو سری مفقودالاثری
منم و بی پدری بابا جون
من بیست سالم شد هنوزم توی قابی
خوب لااقل حرفی بزن مرد حسابی
یک بار هم از گیر و دار قاب رد شد
از توی سیم خاردار قاب رد شد
برگرد تنها یک بغل بابای من باش
یا یک بغل بابا بیا و جای من باش
بابا ای دستهایت آرزوی دستهایم
ناز و ادایم مانده روی دستهایم
شاید تو هم شرمنده یک مشت خاکی
جا مانده ای در ماجرای بی پلاکی
...
بابا عیبی ندارد خاک هم باشی قبول است
یک چفیه و یک ساک هم باشی قبول است
فقط برگرد بابا
بابا عیبی ندارد خاک هم باشی قبول است
یک چفیه و یک ساک هم باشی قبول است
امشب عروسی می کنم جای تو خالیست
پای قباله جای امضای تو خالیست
ای عکسهایت روی زخم دل نمک پاش
یک بار هم بابای معلوم الاثر باش
تو همه خوبا سری مفقود الاثری
منم و بی پدری بابا جون...

  برگرفته از وبلاگ:دل نوشته های یک دختر شهید




موضوع مطلب :


یکشنبه 90 مهر 10 :: 5:5 عصر ::  نویسنده : محسن
1   2   >   
درباره وبلاگ

کارشناس اتاق عمل دانشگاه علوم پزشکی زنجان
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 54
بازدید دیروز: 17
کل بازدیدها: 390447