سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
جوانه های امید
اینجا قرار گاه است... قرارگاه فرهنگ و اندیشه قرارگاه رشد و پویایی قرارگاه افسران جنگ نرم قرارگاه بصیرت و بیداری...

رمضان آمد و آهسته صدا کرد مرا
مستعد سفر شهر خدا کرد مرا

از گلستان کرم طرفه نسیمى بوزید
که سراپاى پر از عطر و صفا کرد مرا

نازم آن دوست که با لطف سلیمانى خویش
پله از سلسله دیو دعا کرد مرا

فیض روح‌القدسم کرد رها از ظلمات
همرهى تا به لب آب بقا کرد مرا

من نبودم بجز از جاهل گم کرده رهى
لایق مکتب فخر النجبا کرد مرا

در شگفتم ز کرامات و خطاپوشى او
من خطا کردم و او مهر و وفا کرد مرا

دست از دامن این پیک مبارک نکشم
که به مهمانى آن دوست ندا کرد مرا

زین دعاهاست که با این همه بى‌برگى و ضعف
در گلستان ادب نغمه سرا کرد مرا

هر سر مویم اگر شکر کند تا به ابد
کم بود زین همه فیضى که عطا کرد مرا




موضوع مطلب :


چهارشنبه 91 مرداد 4 :: 1:37 عصر ::  نویسنده : محسن
شما آقایانی که این عمامه را سرتان گذاشتید، از لحاظ مادّی و فیزیکی، چند سیر بیشتر جِرم و ثقل ندارد. البته بعضی از عمامه‌ها الان که من دست می‌زدم، خیلی سفت و وزن‌دار بود؛ اما بعضی از آنها این‌طور نبود. خود عمامه، یک چند متر پارچه است که اگر در ترازو بگذاریم، چند سیری بیشتر نمی‌شود؛ اما ثقل معنوی این عمامه خیلی زیاد است. حقیقتاً یک گردنِ کلفت و قوی معنوی لازم دارد که بتواند زیر این تاب بیاورد. بعضی از گردنها زیر بار عمامه می‌شکنند، بعضی هم اصلاً آن قدر تخدیر می‌شوند که آن بار را احساس نمی‌کنند. اینها درست نیست. بایستی ما واقعاً از لحاظ معنوی خودمان را قوی کنیم. بنیه‌ی معنوی قوی لازم دارد.

 

بیانات رهبر معظم انقلاب در مراسم عمامه‌گذاری گروهی از طلّاب 26/10/68

 

به نقل از:www.suhrawardi.blogfa.com




موضوع مطلب :


چهارشنبه 91 مرداد 4 :: 1:34 عصر ::  نویسنده : محسن

دختر برای حل مسئله استاد رفت پای تخته لبه چادرش روی زمین کشیده میشد

پسر یه چشمک به دختر پشت سری انداخت روشو برگردوند و با نیشخندی گفت: بچه ها به شریفی بسپریم لازم نیس امروز کلاس رو جارو بزنه (خنده کلاس)

دختر خیلی جدی و آروم برگشت و رو به پسر گفت:
پس کی میخواد تو رو جمع کنه!؟

همون صداها این بار بلندتر خندیدن!!

  

 

ای چادر!

 

نه به سیاهی محیط

 

     که به پاکی مساحت

 

                با کعبه برابری.

 

دامنی پاک چون کعبه باید

 

                  تا مادری در آن

 

                        علی زاید.

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 91 مرداد 4 :: 1:25 عصر ::  نویسنده : محسن

ورزنه" شهر کویر و آفتاب؛ شهر چادر سفیدها است. پوشش زنان شهر "ورزنه" که در انتهای شرقی اصفهان واقع است چادری است سفید و یک دست، نه خطی، نه گل و بته ای و نه هیچ رنگ دیگری. هر چند امروز جوانترها کمی از سنتهای یاکان خود فاصله گرفته اند.

 

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 91 مرداد 4 :: 1:5 عصر ::  نویسنده : محسن

سلام دوستان عزیز

نماز و روزه هاتون قبول در گاه حق... و امیدوارم که عنایت الهی شامل حال همه بشه تا بتونم نهایت استفاده رو از این ماه مبارک ببریم. انشاا...

توفیق حاصل شده و امسال تونستم طرح ضیافت شرکت کنم و دوباره پبش دوستان عزیزم برگردم و این ایام مبارک رو باهم باشیم.

 و لطف بزرگ خدا شامل حالمون شده که بتونیم یه گروه خوب تشکیل بدیم. اونم برای چی ؟

برا نوشتن یه کتاب کاملا متفاوت و کاربردی که چند ماهه پیگیرش بودیم ...

و مهم تر از همه با کی؟

استاد یحیی جهانگیری مبلغ بین المللی و زباندان بعثه مقام معظم رهبری

 

راستی دوستای خوبم بیاید برا همدیگه دعا کنیم تا مستجاب بشه. فقط این دعا :عاقبت به خیری

تو روایت اومده که امر شد که با زبان دیگران برا خودتون دعا کنید که حتما اجابت میشه...

میدونید چرا؟ جواب اومد که ای بنده های خدا آخه شما با زبان دیگران گناه نکردید اما با زبان خودتون...

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 91 مرداد 4 :: 1:1 عصر ::  نویسنده : محسن

 

 

 

 

شیخ می فرماید  :  در ایام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان دلباخته من شد ؛ و سر انجام در خانه ای خلوت مرا به دام انداخت ؛ با خود گفتم رجبعلی خدا تو را امتحان کرده ؛ بیا و یکبار تو خدا را امتحان کن و از این حرام ؛ آماده و لذت بخش ؛ بخاطر خدا صرفنظر کن و سپس عرضه داشتم : « خدایا ! من این گناه را بخاطر تو ترک می کنم ؛ توهم مرا برای خودت تربیت کن ».

 و همین گفت و نفس و  پرهیز از گناه موجب بصیرت و بینائی او گردید و چنانکه خود فرمود : پس از آن روز ؛ روزی از چها راه مولوی و از مسیر خیابان سیروس به چها راه گلو بندک رفتم وبرگشتم ؛ فقط یکچهره آدم دیدم .

 

سخنان گرانقدر رجبعلی خیاط :

مراقب دلهایتان باشید ؛ غیر از خدا را در ان راه مدهید ؛ تا ببینید آنچه را دیگران نمی بینند و بشنوید انچه را دیگران نمی شنوند .

مردم را به خدا دعوت کنید نه به خود .              

تو با خدا باش ؛ خدا وملائکش برای تو خواهند


 




موضوع مطلب :


شنبه 91 تیر 17 :: 5:57 صبح ::  نویسنده : محسن

 

«تهران زندگی می‌کردم، کارم در زمینه کامپیوتر بود، روزی از تلویزیون یکی از نمازهایی را که آیت‌الله بهجت (ره) می‌خواندند را دیدم و لذت بردم.

تصمیم گرفتم به قم بروم و نماز جماعتم را به امامت آیت‌الله بهجت (ره) بخوانم، همین کار را هم کردم، به قم رفتم، دیدم بله همان نماز باشکوهی که در تلویزیون دیدم در قم اقامه می‌شود، نمازهای پشت آقا بسیار برایم شیرین و لذت بخش بود، برنامه‌ام را طوری تنظیم کردم که هر روز صبح بروم قم و نماز صبحم را به امامت آقای بهجت بخوانم و به تهران برگردم.

یک سال کارم همین شده بود، هر روز صبح می‌رفتم قم نماز می‌خواندم و برمی‌گشتم، در این زمان شیطان هم بیکار ننشسته بود، هر روز مرا وسوسه می‌کرد که چرا از کار و زندگی می‌زنی و به قم می‌روی؟ خوب همین نماز را در تهران بخوان و … .

کم کم نسبت به فریادهای آیت‌الله بهجت (ره) هنگام سلام دادن آخر نماز حساس شده بودم، آخه چرا آقا فریاد می‌کشه؟ چرا داد می‌زنه؟ چرا با درد سلام می‌ده؟ حساسیتم طوری شده بود که خودم قبل از سلام‌های آقا سلام می‌دادم.



ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :


پنج شنبه 91 تیر 15 :: 2:38 صبح ::  نویسنده : محسن
<   <<   36   37   38   39   40   >>   >   
درباره وبلاگ

کارشناس اتاق عمل دانشگاه علوم پزشکی زنجان
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 16
بازدید دیروز: 16
کل بازدیدها: 392288