جوانه های امید
اینجا قرار گاه است...
قرارگاه فرهنگ و اندیشه
قرارگاه رشد و پویایی
قرارگاه افسران جنگ نرم
قرارگاه بصیرت و بیداری...
غنچه از خواب پرید و گلی تازه به دنیا آمدخار خندید و به او گفت : سلامجوابی نشنیدخار رنجید ولی هیچ نگفتساعتی چند گذشت گل چه زیبا شده شده بوددست بی رحمی آمد نزدیک گل،سراسیمه ز وحشت لرزید،لیک آن خار در دست آن جهید و گل از مرگ رهیدصبح فردا که رسیدخار با شبنمی از خواب پریدگل صمیمانه به گفت سلامآنان که زندگی را بستری از گل سرخ می دانند،همیشه از خارهای آن شکایت میکنندغافل از اینکه :هر خار پله ای است برای در آغوش کشیدن گل سرخ
موضوع مطلب : منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 46
بازدید دیروز: 98
کل بازدیدها: 390918
|
||