جوانه های امید
اینجا قرار گاه است...
قرارگاه فرهنگ و اندیشه
قرارگاه رشد و پویایی
قرارگاه افسران جنگ نرم
قرارگاه بصیرت و بیداری...
زنان و دختران جوان ،استفاده از لوازم آرایشی را جزء لاینفک زندگی خود می دانند و این تمایل باعث شده کشورمان تبدیل به سومین مصرف کننده لوازم آرایش در خاورمیانه و هفتمین وارد کننده لوازم آرایشی در جهان شود...
استفاده از لوازم آرایشی در ایران، دیگر نه سن خاصی دارد و نه قشر خاصی. امروزه اکثر دختران و زنان ایرانی استفاده از لوازم آرایشی را جزء لاینفک زندگی خود می دانند و این تمایل باعث شده کشورمان تبدیل به سومین مصرف کننده لوازم آرایش در خاورمیانه و هفتمین وارد کننده لوازم آرایشی در جهان شود. اینطور که رسما اعلام شده، زنان ایرانی سالانه نزدیک به یک میلیارد تومان لوازم آرایش می خرند. از سوی دیگر سن مصرف لوازم آرایش نیز به 15 سال رسیده است و این در حالی است که در کشورهای توسعه یافته تمایل به آرایش بیشتر در بین زنان مسن دیده می شود که طراوت و شادابی پوست خود را از دست داده اند. در ادامه این یادداشت سعی شده است دلایل احتمالی این گرایش را از دیدگاه صاحب نظران مختلف بیان نمائیم ولی در نهایت قصد داریم که قضاوت اصلی را به خود خوانندگان گرامی محول سازیم ، "به نظر شما کدام دلیل می تواند ،اصلی ترین علتِ گرایش افراطی زنان و دختران مسلمان ایرانی، به استفاده از انواع مختلف لوازم آرایشی باشد؟"
کمبود اعتماد به نفس؛ علت اصلی استفاده زیاد از لوازم آرایشکارشناسان معتقدند استفاده زیاد از لوازم آرایش نشانه دو ناهنجاری خودنمایشی و بدشکلپنداری است. دکتر راستی،روانپزشک، می گوید: همه کارهای انسان ریشه روانی دارد و آرایش زیاد هم قطعا ریشه های روانی متعددی می تواند داشته باشد که منشا همه آنها نیاز به جلب توجه است و معمولا دلیل نیاز به جلب توجه بیش از حد، کمبود اعتماد به نفس است. وی معتقد است: حتی کسانی که می گویند برای دل خودم اینگونه آرایش می کنم هم به دنبال جلب توجه هستند وگرنه چرا شبها در هنگام خواب این گونه آرایش نمی کنند و آرایش آنها در روز و در خیابان است. در ناهنجاری خودنمایشی ، فرد سعی می کند با پوشیدن لباسهای عجیب و استفاده غیرطبیعی از لوازم آرایش، تمامی اجزای صورت خود را به گونه ای دیگر نمایش دهد و بدین طریق می خواهد توجه دیگران و بویژه جنس مخالف را به خود جلب نماید. معمولا کسانی که به آرایش های تند روی می آورند این مشکل را دارند زیرا آرایش های تند و یا آرایش هایی با سبک های خاص و غیر معمول حالت نمایشی دارد و بیشتر یک علامت است. برخی کارشناسان آرایش بیش از حد دختران جوان را مربوط به کمبود اعتماد به نفس در میان آنها ارزیابی می کنند و برخی نیز آن را به فرهنگی وارداتی نسبت می دهند
ایشان ادامه می دهند: از دیگر مشکلات روانی که رابطه زیادی با آرایش های تند دارد، احساس نقص در بدن است به عبارتی دیگر، ناهنجاری بدشکلپنداری، دومین نوع ناهنجاری روانی است که پیامد این مشکل نیز جلب توجه بیش از حد می باشد. در برخی مواقع فرد در درون خود نقصی دارد یا خود را زیبا نمی داند و یا این که تصور میکند زشتتر از دیگران هست که متعاقب این چنین مقایسه غیر منطقی، برای نجات خود از آرایشهای غلیظ و خارج از اندازه استفاده میکند.به طور مثال احساس می کند بینی بزرگی دارد یا صورتش زرد و نزار است یا پلکش آویخته است به همین دلیل تلاش می کند با آرایش زیاد این نقایص را برطرف کند. از همین روست که عملی مانند عمل بینی در کشور ما بسیار زیاد است. وگرنه خانمی که صورت خود را تمیز می کند و یا یک آرایش ملایم دارد تنها یک نیاز طبیعی خود را برآورده کرده است. وی اذهان می دارد ، افراد مبتلا به هر یک از این نابهنجاریها نیازمند روان درمانی هستند و باید تحت مشاوره و رفتاردرمانی قرار بگیرند.
نقش مهم خانواده ها را نباید کتمان نموداز دگر سو ،دکتر راستی به ریشه های خانوادگی، نیاز بیش از اندازه به جلب توجه دیگران وعلت گرایش بیش از حد زنان به لوازم آرایش اشاره دارد و می گوید: ممکن است فرد در خانواده مورد توجه لازم قرار نگرفته باشد به همین دلیل سعی می کند توجه جامعه را به خود جلب کند. دکتر حسینشاهی، مدرس دانشگاه، گفت: سیرت و اخلاق خوب و مورد تأیید اسلام در خانوادهها کمتر مورد توجه قرار دارد؛ این امر خود به خود موجب میشود تا زیباییهای ظاهری در درجه اول اهمیت قرار گیرد در نتیجه فرزندان مخصوصاً دختران در سنین جوانی به دلیل این که علاقه دارند تا مورد توجه قرار گیرند، تلاش میکنند از طریق آرایش خود را نزد دیگران محبوب نشان دهند. البته جلب توجه یک نیاز عادی در هر فردی است اما زمانی که این نیاز بیش از اندازه شود حالت بیماری می گیرد و به صورت های غیر معمول خود را نشان می دهد.
عدم توجه به نیازهای عاطفی، یکی از علت های گرایش به آرایش های غلیظ استدکتر راستی با تاکید بر اینکه باید دید فرد در کدام مرحله از زندگی دچار این نقص می شود، می گوید: نیازهای عاطفی نباید سرکوب شوند زیرا از جای دگری سر بر می آورند. اگر نیاز به جلب توجه که ویژگی هر انسانی است برطرف نشود ریشه های عمیقتری می یابد بنابراین باید پایه های خانواده قوی شود و ارگان های اجتماعی نیز از فشار زیاد بر جوانان خودداری کنند چرا که ممکن است به پیامدهایی همچون اختلال شخصیت بینجامد.
رسانه ها و تبلیغات نقش بسزایی دارنددکتر حسینشاهی، از دیگر عوامل گرایش زنان و دختران به آرایش را تبلیغات زیاد رسانهها و مطبوعات در این زمینه دانست و افزود: رسانهها به خصوص رسانههای غربی با معرفی لوازم آرایشی در تبلیغات خود، این نکته را به زنان تلقین مِیکنند که با استفاده از این لوازم زیباتر به نظر میرسند؛ به همین دلیل افرادی که بیشتر به زیبایی ظاهری توجه دارند فریب این تبلیغات را میخوردند. دکتر سید احمد جلیلی : آنچه به من روانپزشک مربوط است این است که باید خواسته ها، تمایلات و انرژی فوق العاده نسل جوان را عاقلانه به سوی هدف درست هدایت کرد. با اعمال فشار و دستور نه تنها هیچ کار مثبتی صورت نمی گیرد بلکه جنبه های منفی نیز گسترده تر می شود
محدودیت های بیش از حد در تقابل با ایجاد حرص و ولع
دکتر راستی، با بیان اینکه آرایش زیاد در ایران دلایل اجتماعی هم دارد می گوید: یکی دیگر از دلایل آرایش زیاد می تواند این موضوع باشد که هرچه فرد را از چیزی منع کنیم به آن حریصتر می شود. بنابراین وقتی جامعه روی مساله ای حساس باشد برخی افراد به آن موضوع گرایش بیشتری پیدا می کنند.
آرایش تند، یک علامت است نه یک بیماری اما ،دکتر سید احمد جلیلی روانپزشک و رییس انجمن روانپزشکان ایران معتقد است مصرف زیاد لوازم آرایشی در ایران به ویژه بین دختران جوان و نوجوان ایرانی را نمی توان به یک مشکل روانی نسبت داد بلکه این یک موضوع فرهنگی است که چندان هم بومی نیست. اودر عین حال به این نکته اشاره دارد که این فرهنگ تا حدودی هم می تواند یک فرهنگ بشری باشد چرا که پریرو تاب مستوری ندارد. جلیلی می افزاید: در هر فردی به ویژه جوانان علاقه به مورد توجه قرار گرفتن وجود دارد اما بسته به اینکه نیازها و خواسته های فرد در زندگی تا چه حد برآورده شود و به چه سمت و سویی متمایل شود عادت های خاصی را می پذیرد. همه اینها بر می گردد به اینکه چقدر برای جوانان برنامه ریزی کردیم؟ چند مراکز فرهنگی و ورزشگاه برای آنها درست شده است. ما در این سال ها درآمدهای زیادی داشتیم . چقدر از این درآمدها برای جوانان صرف شده است؟ اینها سوالاتی است که به حیطه روانپزشکی مربوط نیست اما فرهنگ و عادت های جامعه به ویژه جوانان را شکل می دهد. وی می گوید: آنچه به من روانپزشک مربوط است این است که باید خواسته ها، تمایلات و انرژی فوق العاده نسل جوان را عاقلانه به سوی هدف درست هدایت کرد. با اعمال فشار و دستور نه تنها هیچ کار مثبتی صورت نمی گیرد بلکه جنبه های منفی نیز گسترده تر می شود. رییس انجمن روانپزشکان ایران بر این نکته تاکید دارد که استفاده زیاد از لوازم آرایش یک بیماری نیست بلکه یک علامت است که باید همه اهل علم اعم از علمای دینی و جامعه شناسان ما آن را تجزیه و تحلیل کنند. این موضوع مانند سیگار کشیدن یک علت نیست بلکه یک معلول است که می تواند عوامل زیادی داشته باشد که ریشه آن جامعه شناختی است. استفاده بیش از حد از لوازم آرایشی پدیده ای روانی و اجتماعی است و بر متولیان امر است که با بازبینی رفتارها و نحوه برخورد با مسائلی از این دست از گسترش بیش از پیش این پدیده جلوگیری کنند
اگر شما یکی از مصرف کنندگان افراطی لوازم آرایشی هستید و یا این که در مسند خواننده ای قرار دارید که مقاله فوق را مطالعه نموده.اید،
حال نوبت شما است که بگوئید: چرا میل و اشتیاق به مصرف لوازم آرایشی در کشور ما این چنین رشد صعودی دارد؟
منبع:سایت تبیان موضوع مطلب : پوشانیدن بدن مانع هیچ گونه فعالیت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی زنان نمیشود و آنچه سبب فلج کردن این نیرو است، آلوده کردن محیط کار به لذتجوییهای شهوانی است.
لباس پرچم بدن به حساب میآید که استقلال فکری، دینی، سیاسی و فرهنگی هم محسوب میشود و ازهمین جا میتوانیم به این نتیجه برسیم که تغییر لباس نشانگر تغییرات اندیشه است و به تبع آن، تغییر در مشی و رفتار افراد ایجاد میشود موضوع مطلب : نگاه آلوده، مقدمه ای برای انحرافات جنسی است. لذا خداوند در قرآن کریم، اول عفت چشم را مطرح می کند و پس از آن عفت در مسائل جنسی را:
«به مردان مؤمن بگو: دیدگانشان را فروپوشند و عورتشان را حفظ کنند...». نور-30 «به زنان مؤمن بگو: دیدگانشان را فروپوشند و عورتشان را حفظ کنند...». نور-31
نکتهی جالب توجه اینجاست که علیرغم اینکه اغلب مردم فکر می کنند چشم چرانی و عدم کنترل نگاه، مخصوص مردان است خداوند صراحتاً هم زن و هم مرد را به عفت در نگاه فرامی خواند و این خود نشانهی این است که بیماری چشم چرانی زن و مرد نمی شناسد . تعریف: نگاه خیره و شهوت آلود به نامحرم که با انگیزهی لذت طلبی جنسی باشد را چشم چرانی می گویند.
علت چیست؟ علل مختلفی برای چشم چرانی مطرح شده است از جمله- عدم ارضای شهوت جنسی به طریق درست یعنی ازدواج -الگوگیری از همسالان و رفقای چشم چران -میل شهوانی زیاد و عدم کنترل آن -ضعیف بودن اراده در مقابل وسواس - و غیره
مشکل کجاست؟چشم، عضو بسیار مهم و حیاتی بدن است و حواس دیگر بسیار به آن وابسته هستند. شما با چشمتان زیبایی را می بینید و لذت می برید، با چشمتان رنگها را تشخیص می دهید، با نگاه کردن، اجسام و حجم ها را از هم تفکیک می کنید و... و البته در کنار همهی این ها یکی از راه های کسب لذت جنسی –و آغازی ترین راه آن- نگاه کردن است. تا هنگامی که یک مرد، اندام زنی را نبیند به او میلی نخواهد داشت هرچند چیزهای دیگر مثل صدای یک زن، عطر تنش و... نیز مؤثرند ولی آنچه آشکارتر و بیشتر میل جنسی را برمی انگیزد، نگاه به اوست. لذا برسوی در ذیل آیه شریفه می نویسد: «قرین شدن نهی از نگاه و حفظ فرج، به دلیل این است که خطر نگاه بسیار است چه بسا سبب زنا شود.» ویلهلم اشتگل می گوید: محرومیت های جنسی باعث می شود که لیبیدو (انرژی جنسی و حیاتی بدن) در چشم متمرکز شود در نتیجه عصب چشم با عصب جنسی پیوند بیشتری برقرار می کند و شخص از چشم چرانی لذت می برد و توسط آن تحریک می شود. از نظر روانشناسان، چشم چرانی هنگامی که به صورت یک عادت مزمن درآید بیماری روانی تلقی می شود و گسترهی این بیماری از نگاه به عکس های تحریک کننده تا نگاه به اندامها و حتی لباس های زیر جنس مخالف را در بر می گیرد
هر آنچه دیده بیند دل کند یاد...فکر می کنید زیان های چشم چرانی چیست؟ 1- اگر کسی عادت به نگاه هرزه پیدا کرد دیگر از همسرش لذت کافی و لازم را نخواهد برد. در نتیجه همسرش نیز کاملاً ارضا نمی شود. نتیجهی چنین رابطهی ناقص و معیوبی، یا تحمل است یا طلاق. بسیاری از زوجین در آستانهی طلاق که به مراکز مشاوره خانواده رجوع می کنند در مسائل جنسی با مشکلات زیادی درگیرند. که یکی از علل آن، همین مقولهی چشم چرانی است.
2- کسی که مدام در کوچه و خیابان، چشم به اطراف می چرخاند، آنقدر در ذهنش تصاویر و محرکات بصری اندوخته می کند که مانع از تمرکزش بر روی مسائلی مانند درس و تحصیل یا کارش می شود. لذا در جوانان مبتلا به این اختلال، بدون استثناء، افت تحصیلی مشاهده می شود.
3- چشم چرانی سبب ضعف اعصاب، بی خوابی و کم خوابی، خیالپردازی واهی، تشویش ذهن و... می شود.
4- گاهی فردی که عادت به چشم چرانی پیداکرده ولی نمی تواند شهوتش را ارضا کند به خودارضایی روی می آورد.
5- نگرانی و اضطراب: از نظر روانشناسان، چشم چرانی هنکامی که به صورت یک عادت مزمن درآید بیماری روانی تلقی می شود و گسترهی این بیماری از نگاه به عکس های تحریک کننده تا نگاه به اندامها و حتی لباس های زیر جنس مخالف را در بر می گیرد.
بسازم خنجری نیشش ز پولاد!؟راه حل این مشکل یا بهتر است بگوییم بیماری، چیست؟ 1- ازدواج کنید این بهترین راه است! 2- غض بصر: پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: هر مسلمانی که نگاهش بی اختیار به نامحرم بیفتد و چشم فرونهد، خداوند به او توفیق عبادتی عطا می کند که شیرینیاش را در دل احساس می کند. و یا امام علی (ع) می فرمایند: کسی که نگاهش را کاهش دهد، قلبش آرام می گیرد. (که اشاره به وجود اضطراب به عنوان یکی از علل چشم چرانی دارد.) 3- حیا و شرم: حضرت علی (ع) می فرمایند: حیا باعث عفت است. 4- روزه: پیامبر فرمودند: جوانان! ازدواج کنید و اگر نمی توانید ؛ روزه بگیرید. تا غریزه جنسیتان را کنترل نماید. 5- پرهیز از تنهایی: تنها ماندن زیاد باعث می شود فرد به سراغ کتابها یا مجلاّت محرّک برود و یا به خودارضایی دست بزند. 6- یک اصل مهم در روانشناسی این است که: هرگاه میلی (حالا هر میلی اعم از گرسنگی، جنسی، ...) به شما فشار آورد و نمی توانستید آن را تأمین و ارضا نمایید سعی کنید با فعالیت های دیگر، فشار میلتان را مهار کنید. مثلاً: اگر در خانه نشسته اید و میل جنسیتان به شما فشار آورد برخیزید و فوراً 100 تا طناب بزنید یا بیرون بروید و 10 دقیقه سریع بدوید. یا اگر در خیابان، صحنهی تحریک کننده ای را دیدید چشمتان را به سمت ویترین یک مغازهی اسباب بازی فروشی برگردانید و سعی کنید مثلاً خرس پشمالوی سفید سمت راست ویترین را با سگ قرمز سمت چپ مقایسه کنید. شاید هم آخرش اینقدر از آن خوشتان آمد که تصمیم گرفتید یکی را برای برادرزاده 4 ساله تان بخرید!! 7- آیا کسی مجبورتان کرده که عکس های بدحجاب و تحریک کنندهی مجلاّت را به محض اینکه از چاپ بیرون می آیند ببینید؟ آن هم با این دقت؟! درست است که مقابله با این عادت، سختی به همراه دارد اما کمی مقابله با این حسّ کنجکاوی، ذهنی آرامتر را برایتان به ارمغان خواهد آورد. می توانید به جای آن، ژورنال های طراحی معماری داخلی را ببینید که هم چشم نوازند و هم محرک نیستند. 8- خودتان را جریمه کنید! به خودتان قول بدهید که اگر فلان نگاه آلوده را کردید مثلاً یک روز را روزه بگیرید یا صدقه ای بدهید. فقط یادتان باشد به عهدتان عمل کنید و به قولی که با خودتان بسته اید پایبند باشید. 9- به خودتان پاداش بدهید! اگر به قولی که با خود بسته اید توانستید عمل کنید حتماً حتماً حتماً به خودتان جایزه دهید. فقط یادتان باشد جایزه تان را طوری انتخاب کنید که اولاً واقعاً برایتان پاداش باشد یعنی خوشحالتان کند و باعث انگیزهی شما برای غضّ بصر بیشتر شود. ثانیاً پاداش هایتان را درجه بندی کنید یعنی از کم به زیاد شروع کنید تا پاداش هر مرحله ای که جلوتر می روید از مراحل قبلی بیشتر و امیدوارکننده تر باشد.
نتیجه گیری چشم مهمترین عضو بدن است و اغلب فعالیت های روزمرهی ما به آن وابسته است. بیماری چشم چرانی نه تنها فرد را آزار می دهد و مانع از موفقیت های تجاری، علمی و اجتماعی می شود بلکه حضورش به زیان دیگر افراد جامعه نیز هست و امنیت روانی آنان را مختل می کند. لذا لازم است که پس از کشف علت این بیماری در فرد به درمان سریع او اقدام شود.
منبع:تبیان موضوع مطلب : آزادی زن در خودآرایی و به نمایش گذاشتن جلوه های زنانه باعث افراط در تجمّل و توجّه به زیباییهای ظاهری می شود و این توجه افراطی، می تواند بروز اختلالهای روانی را در زن در پی داشته باشد.
پوشش و حجاب به دلیل اینکه نقش اساسی در متعادل کردن غریزه ی خود نمایی و تبرّج زن دارد، عامل مهمی برای جلوگیری از بخش بزرگی از پریشانی ها و دغدغه های فکری زن به شمار می آید؛ زیرا آزادی زن در خودآرایی و به نمایش گذاشتن جلوه های زنانه در بین جامعه، باعث افراط در تجمّل و توجّه به زیبایی های ظاهری می شود که این توجه افراطی، می تواند بروز اختلالهای روانی را در زن در پی داشته باشد. محققان علوم رفتار در تحلیل خودنمایی بیمارگونه و برخی ناهنجاریهای پوششی برخی افراد معتقدند وقتی زن، بی حجاب و با ظاهری پر اطوار در بین مردان ظاهر می شود، ممکن است عده ای او را مورد تحسین و تکریم (ظاهری) قرار دهند. به همین دلیل وی همواره سعی می کند وضع ظاهری خود را طوری قرار دهد که بیشتر مورد پسند آنها قرار گیرد. این کارشناسان با اشاره به آثار آغاز این رویه اخلاقی افزودند: معمولاً این گونه زنان و دختران برای اینکه محبوبتر شوند، هر روز وقت زیادی را صرف آرایش و تقلید از مدهای جدید می کنند. این روند، می تواند ناراحتیهای روانی زیادی را برای آنان ایجاد کند. نگرانی از اینکه ممکن است همیشه کارها به دلخواه پیش نرود، باعث بروز مشکلاتی برای آنها می شود. برای مثال این تصوّر که آیا با صرف این همه وقت و هزینه ی مالی توانسته اند نظر دیگران را به طرف خود بکشند و مورد پسند آنان شوند یا به عکس، مورد تمسخر و تحقیر آنان هستند، می تواند همواره ذهن آنها را به خود مشغول کند و آنها را به انسان هایی نگران تبدیل سازد. پوشش و حجاب به دلیل اینکه نقش اساسی در متعادل کردن غریزه ی خود نمایی و تبرّج زن دارد، عامل مهمی برای جلوگیری از بخش بزرگی از پریشانی ها و دغدغه های فکری زن به شمار می آید
محققان به این نکته هم اشاره کردند که دلیل بعدی که می تواند بر نگرانی آنها بیفزاید، این تصور است که هر لحظه رقیبی زیباتر از راه برسد و همچنین دلیل دیگری که باعث ناراحتی برای آنها می شود، این است که می بینند به مرور زمان از زیباییشان کاسته می شود و زنان جوانتر و زیباتر جای آنها را می گیرند و نقش آنها را در ربودن دل ها کمتر می کنند. آنها برای اینکه در این رقابت، ضعف خود را جبران کنند، دست به کارهای مختلفی می زنند؛ یعنی تنوع طلبی بیشتر در لباس، آرایش، جلوه گری و خودآرایی که البته نتیجه ی چندانی برایشان ندارد و آنها در مانده تر می سازد زیرا از شخصیت محکم درونی برخوردار نبوده اند و همواره هدفشان جلب رضایت ظاهری بوده است. محققان در ادامه به این نتیجه اشاره کردند که هنگامی که یک زن در اثر آزادی در خودآرایی و جلوه گری به چنین احساسی رسید، به زودی متوجه می شود که در این رقابت، دیگر توان مقابله با زنان زیبا و جوان را ندارد، با گذشت زمان و مسن شدن این احساس تلخ در او بیشتر می شود؛ زیرا می بیند همان افرادی که چندی پیش خریدار به جهت دسترسی آسان و جلوه گری های زنانه اغراق شده اطراف او بودند، دیگر حاضر نیستند با او رفت و آمد داشته باشند و بهای چندانی به او نمی دهند. این مرحله ایست که زن دچار افسردگی و اضطراب می شود و از تنظیم امور شخصی و اجتماعی خود درمانده می شود و اگر پذیرای واقعیت نباشد حتی گاه دیده شده که دست به خودکشی می زند. در همین زمینه نویسنده ی کتاب چهره ی عریان زن می نویسد: زیبایی، به نمایش برجستگیهای بدن و آرایشی که اضطراب درونی و فقدان اعتماد به نفس را پنهان می کند، نیست؛ بلکه پیش از هر چیز مدیون قدرت تفکر، سلامت و کمال نفس است. چه بسیار دخترانی که به سبب شوق دستیابی به نشانه های مقبول زیبایی و زنانگی، به اختلالات روانی و اضطراب های گوناگون مبتلا شده اند. گمان و تصور یک دختر این است که زندگی و آینده اش به اندازه ی بینی و یا خمیدگی مژههایش بستگی دارد، تا آنجا که حتی یک میلیمتر کوتاهی طول مژه نیز می تواند به مسئله ای جدی و بحرانی واقعی در زندگی او تبدیل شود. وقتی زن تمام زیباییهای خود را در معرض تماشای عموم قرار داد، دیگر چیزی برای جلب نظر ندارد و براساس قانون عرضه و تقاضا، ارزش خود را از دست خواهد داد واقعیت این است که وقتی زن تمام زیباییهای خود را در معرض تماشای عموم قرار داد، دیگر چیزی برای جلب نظر ندارد و براساس قانون عرضه و تقاضا، ارزش خود را از دست خواهد داد. در حالی که به گواه روانشناسان و محققان علوم رفتاری بر اساس یک منطق تجربی و عقلانی رعایت پوشش مناسب سبب افزایش زیبایی زن می شود.
موضوع مطلب : باری تعالی زن را ریحانه خلق کرد و مرد را عماد. زن را گلی برای مرد و مرد را ساقهای برای زن آفرید. زن به مرد جلال و شکوه بخشید و مرد به زن راستقامتی و ایستادگی؛ و هر دو مایهی آرامش هم شدند. زن رنگ شد و عطر شد تا مرد خواستنی و دیدنی شود و مرد خار شد و ریشه شد تا زن از گزند باد و بید در امان باشد. زن جلوهی احساس شد و مرد نماد اقتدار. آنچه که از موهبت حیا و عفت و حجب در کاسهی دل زن ریخته شد بیش از مرد بود. به درون رگ مرد نیز رشک و تعصب و غیرت تزریق شد.
پرده اول: داستان خلقت: «و خداوند انسان را نیمی از جنس مرد و نیمی از جنس زن آفرید و فرمود: فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ ...»
آن هنگام که حضرت حق، روح اشرف مخلوقات را در کالبد این آفریدهی شگرف میدمید، به هر نیمه موهبتهایی بخشید و هر کدام را نسبت به دیگری نیازمند نمود. فرشتگان درگاه الهی مأمور شدند به اینکه خاک خلقت زن را بیشتر غربال کنند تا نرمی وجود او بیشتر شود. اما برای مرد اینچنین نبود، چون مرد باید با زبری روزگار روبرو میشد و اندکی ضمختی در وجودش لازم بود.
آنچه که از موهبت حیا و عفت و حجب در کاسهی دل زن ریخته شد بیش از مرد بود. به درون رگ مرد نیز رشک و تعصب و غیرت تزریق شد. محبت، عشق، دلدادگی، وفاداری، زیبادوستی و پاکدامنی نیز بین هر دو نیمه وجود بشر به یکسان تقسیم شد.
زن در کلاس صبر و ناز و انتظار شاگرد اول شد و مرد در کلاس تمنّا و نیاز و تلاش برای وصال. زن آموخت که چگونه دل برباید و مرد آموخت که چگونه دل به دست آرد. بشر موجود شریفی بود. رشد و تربیت این شرافت به زن سپرده شد و صیانت و حمایت از آن به مرد. انسان معصوم بود. عصمت در درون زن رشد یافت و مرد نگهبان خدا برای حفظ این معصومیت گماشته شد.
پس از خلق بشر، هر آنچه که رحمان آفرید از جنس محبت بود. از جنس عشق، از جنس زیبایی. آدمی آموخت که نیم خود را با این محبت و مهر میتواند به نیم دیگر پیوند زند. بشر فهمید که کمال از جنس مهربانی است و کامل بودن جز با عشق حاصل نمیشود.
اما مرد عصیانگر بود و سرکش. نگاه به هر سو داشت و میل به کشف و ادارک. پس حجاب چشم بر او واجب شد تا نگاهش فقط به سوی محبوب خود باشد. زن نیز چون لطیف بود و زیبا، میل به خودآرایی و نمایانگری داشت. پس حجاب تن بر او واجب شد تا گرفتار تبرج نشود. این شد که خداوند اول بار حجاب چشم را به سوی مرد نازل کرد و سپس حجاب تن را برای زن آفرید.
حجاب نیز آفرینشی از جنس محبت بود، چون با حجاب تمنای مرد از زن بیش از پیش شد. مرد خواهان آن چیزی بود که سهلالوصول نباشد و پوشیدگی زن را دوست میداشت. برای مرد آن چیزی ارزشمند بود که با تلاش و کوشش به دست آید. اما مرد عصیانگر بود و سرکش. نگاه به هر سو داشت و میل به کشف و ادارک. پس حجاب چشم بر او واجب شد تا نگاهش فقط به سوی محبوب خود باشد
با حجاب، متانت زن نیز بیش از پیش شد. چون زن خواهان خواهش مرد بود و حجاب باعث میشد که زن خواستگار پیدا کند و خواستنی شود. زن دانست که رمز برتری جسم ظریف او بر درشتی هیبت مرد، نگاه متین است و اخم ابرو و کلام با صلابت. مرد نیز پی برد که راه ورود به قلب صاحب این متانت و سرسنگینی و صلابت، کرنش است و محبت و خواهش. زن آموخت که باید به راحتی دستیافتنی نباشد، همچون مروارید درون صدف؛ و مرد فهمید که برای وصال به گوهر وجود محبوب، دستدرازی بیفایده است و اجازه و مراعات و طلب لازم است. زن فهمید که سر سرکش مرد را با حجب میتوان به سوی خود گرداند و مرد فهمید که حجاب نشانه علقه و مهر و وفای زن به اوست. حجاب اینگونه رمز شکلگیری محبت بین زن و مرد شد.
با حجاب، زن فهمید که جایگاه او در نظام هستی، مطلوب و محبوب و معشوق است و مرد فهمید که آفرینش برای او حکم طالب و مایل و عاشق رقم زده است. اینگونه بود که در جنتالمأوی زن ارزشمند شد و مرد قدردان. اینگونه بود که در بهشت عدن، زن لایق مادر شدن گشت و امالبشر نامگرفت و مرد سعادت حامیبودن، پشتوانه بودن و تکیهگاه بودن پیدا کرد تا از مادرانگیهای زن مراقبت نماید.
حجاب بود که مرد را از تعهد زن به زندگی آگاه نمود، زن را از وفاداری مرد به عهد خود مطمئن ساخت و پیوند زن و مرد را محکم کرد.
منبع:سایت تبیان موضوع مطلب : به دلیل پهناورى ایران و رواج خرده فرهنگ هاى گوناگون در این گستره پهناور، گاهى به آدابى برمى خوریم که فقط ویژه یک منطقه خاص هستند. در گیلان «آوکونوس» میوه اى است که حتماً در شب چله مصرف مى شود و روش تهیه آن هم به این شرح است که در فصل پاییز ازگیل خام (چند روز مانده به ریختن و رسیدن کامل) را در خمره مى ریزند، خمره را پر از آب مى کنند و کمى نمک هم به آن مى افزایند و در خم را مى بندند و در گوشه اى خارج از هواى گرم اتاق مى گذارند. ازگیل سفت و خام پس از مدتى پخته و آبدار و خوشمزه مى شود. آوکونوس ازگیل در اغلب خانه هاى گیلان تا بهار آینده پیدا مى شود و هر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون مى آورند و آن را با گلپر و نمک در سینه کش آفتاب مى خورند. در تبریز نیز در موسم یلدا «عاشیق ها» مى نوازند. عاشیق ها خنیاگران محلى هستند که اشعار و موسیقى آنان برگرفته از موسیقى مردمى است. آنها در حین اجراى برنامه داستان مى خوانند، فى البداهه شعر مى سرایند و ساز مى زنند. قصه هایى که عاشیق ها در شب یلدا مى گویند ریشه در افسانه هاى کهن ایرانى دارد. قصه هایى مثل «کوراوغلو» و قصه هاى مهر و محبت شبیه «قربانى و پرى» از قصه هاى مشهور عاشیق هاست.
ایران کشورى با فرهنگى غنى است که مردمانش بنا به ذوق و سلیقه و طبیعت منطقه اى که در آن زیست مى کنند هر یک براى برگزارى سنت هاى کهن آداب خاص خود را دارند.
در لرستان مردم در شب چله «گندم شیره» مى خورند که گندمى است که در شیره مى خیسانند و زردچوبه و نمک را با آن مخلوط مى کنند؛ سپس آن را روى ساج برشته مى کنند و همراه خلال بادام، گردو، کشمش، سیاه دانه و کنجد مخلوط مى کنند و مى خورند. یکى دیگر از رسوم زیباى لرها به این شکل بوده که پسران کوچک و نوجوان شب یلدا بر پشت بام خانه ها مى رفتند و کیسه اى را به همراه طنابى از سوراخ دودکش خانه ها به داخل آویزان مى کرده اند و شعرى محلى مى خواندند با این مضمون که صاحبخانه، انشاءالله خیر به خانه ات ببارد و کدخداى خانه ات نمیرد. چیزى بده این پسر کوچک بیاورد. صاحبخانه از تنقلاتى که براى شب چله تدارک دیده بود داخل کیسه مى گذاشت و گاهى پیش آمده که صاحبخانه براى مزاح دختر خردسال کوچکش را در کیسه گذاشته و آن پسر کیسه را کشیده بالا و این آشنایى در خیلى از موارد باعث ازدواج در بزرگسالى مى شده است. در شهر خوى هدیه دادن شیرینى پشمک رواج دارد و این کار گویا به مناسبت شباهت پشمک با برف است. در روستاهاى خراسان و آذربایجان در این شب خانواده پسرى که با دخترى نامزد شده طى مراسمى شاد با ساز و دف هدایایى براى دختر مى فرستند. در کرمان، در شب یلدا گاهى مردم تا صبح بیدار مى مانند و مى پندارند که در این شب قارون به شکل هیزم شکنى که پشته اى هیزم بر پشت دارد به خانه نیکوکاران مستمند مى رود و به آنها هیزم مى دهد و این هیزم ها تبدیل به شمش هاى طلا مى شوند. در ایام قدیم برخى از مردم به چله مى نشستند و چهل روز مراسم چله نشینى انجام مى دادند به امید این که قارون به خانه آنها وارد شود و به آنها شمش زر بدهد. این رسم یادآور بابانوئل در مراسم کریسمس است و چنین مى نماید که یلداى ایرانى و کریسمس از یک مایه سرچشمه گرفته اند. از این گونه آئین هاى خاص در برگزارى یلدا فراوان مى توان شمرد... موضوع مطلب : منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 116
بازدید دیروز: 17
کل بازدیدها: 390509
|
||